- ناترازیهای برق، گاز و بنزین در چند سال اخیر همواره مردم شریف ایران را در تنگنا قرار داده و ناترازی و بحران آب هم امسال به اوج خود رسید بگونهای که حتی طرح پرهزینه و زمانبر جابجایی پایتخت از سوی رئیسجمهور محترم مطرح شد (تین 280433).
- اما این بحرانها شاید پیام و حکمتی الهی داشته باشد همانگونه که در آیه 71 سوره کهف قرآن کریم، داستان حضرت موسی ع و سوراخ کردن کشتی توسط حضرت خضر ع مورد نظر خداوند حکیم بود و در نگاه حضرت موسی ع بهکاری زشت تعبیر گردید ولی پس از بیان دلیل اینکار ظاهرا ناپسند از سوی حضرت خضر ع، حضرت موسی ع هم به حکمت الهی این کار پی بردند.
- بحران آب ... که میتواند آثار بسیار مخربی بر زندگی و معیشت مردم داشته باشد هم حکمتی دارد که باید با دقت آنرا کشف نمود.
- در روایت قرآن، خشکسالی چندساله مصر در زمان حضرت یوسف (ع) تنها یک حادثه طبیعی نبود، بلکه رخدادی هدفمند با حکمتهای الهی و انسانی عمیق بود. از نگاه قرآن، این واقعه عرصهای برای نمایش نقش علم، مدیریت، اخلاق، اقتصاد و سنتهای الهی در اداره جامعه انسانی بود. 1) نخستین حکمت، پیوند میان علم، مدیریت و وحی بنظر میرسد: خداوند با قرار دادن یوسف در جایگاه خزانهداری و مدیریت اقتصادی مصر، نشان داد که نجات یک جامعه از بحران صرفاً با دعا و توکل میسر نمیشود، بلکه به علم، تدبیر، آیندهنگری و برنامهریزی نیاز دارد (همانگونه که در آیه 159 سوره آلعمران، پیامبر اکرم مکلف به مشورت و سپس توکل شدند). 2) یوسف ع پس از تأویل خواب پادشاه، راهحل ارائه کرد: بهرهبرداری درست در هفت سال فراوانی، ذخیرهسازی منظم غلات و مدیریت مصرف در دوران قحطی. این رویکرد نشان میدهد که تدبیر و عقلانیت، خود جزئی از سنتهای قطعی الهی در اداره جهان است. خشکسالی همچنین زمینهساز تربیت جامعه مصر و اصلاح ساختارهای اقتصادی بود. مردم و حاکمان مصر در دوران فراوانی دچار اسراف و مصرفگرایی بودند. قحطی هفتساله همچون آینهای ضعفهای اقتصادی و مدیریتی را آشکار کرد و جامعه را به صرفهجویی، برنامهریزی و بازسازی سازوکارهای اقتصادی واداشت. در این نگاه، بحرانها ابزار اصلاح و بیدارسازیاند. 3) از سوی دیگر، این واقعه مقدمهای برای ظهور نقش رهبری یوسف(ع) شد: اگر خشکسالی رخ نمیداد، یوسف از زندان به جایگاه قدرت نمیرسید. نیاز شدید به مدیری توانمند سبب شد دانش و توانایی او آشکار شود و موقعیتی برای ایفای نقش رسالتی او فراهم آید. قرآن با این بخش از داستان نشان میدهد که بحرانها میتوانند نردبان رشد انسانهای شایسته و صالح باشند. 4) خشکسالی همچنین یک آزمایش بزرگ اخلاقی و ایمانی بود: جامعه و مسئولان در معرض امتحان عدالت در توزیع منابع، رعایت حقوق مردم، صبر، امید و اعتماد به آینده قرار گرفتند. چنین ابتلائاتی روح جامعه را از غفلت میرهاند و ظرفیتهای اخلاقی و انسانی را شکوفا میکند. 5) از دیگر حکمتها، زمینهسازی برای پیوند دوباره خانواده یعقوب بود: نیاز غذایی مردم کنعان از جمله برادران یوسف آنان را به مصر کشاند و این سفرها سبب شد یوسف آنان را بشناسد و پس از سالها جدایی، خانواده دوباره گرد هم آیند. در این نگاه، بلا گاهی وسیلهای برای ترمیم روابط انسانی و تحقق وعدههای الهی است. 6) خشکسالی مصر همچنین یک الگوی پایدار مدیریت بحران برای تاریخ بشر ارائه میدهد: پیشبینی علمی نشانهها، برنامهریزی بلندمدت، ذخیرهسازی منابع، عدالت در توزیع و اعتماد مردم به مدیری صالح. قرآن با نقل این داستان، میآموزد که جامعهای موفق است که بتواند در دوران فراوانی برای دوران سختی آماده شود. در نهایت، این واقعه نشان میدهد که نعمت و بلا هر دو ابزار هدایتاند. قحطی به مردم آموخت که فراوانی دائمی نیست، نعمتها را باید پاس داشت، و بدمدیریتی میتواند جامعه را نابود کند.
- یکی از حکمتهای این حکایت که بخوبی در مجموعه حضرت یوسف مرحوم سلحشور به تصویر کشیده شده میتواند این باشد که راهکار بحرانها را در اندیشه افراد دور از شبکه مدیران پرسابقه بنمایاند. افرادی که در میان مدیران صالح، مانند خوابگزاران سفیه (تین 304688)، سست اندیشان (تین 274812)، یا سری از سرهای اژدهای فساد (تین 255987)، یا عمال شبکه نفوذی دشمن (تین 307641)، همگی در قالبهای زیبا به مدیران ارشد تحمیل میکنند. این بحرانها میتواند فرصتی باشد تا راهکارهای پیشنهادی با فراخوان عمومی رئیسجمهور بصورت جداگانه، با فاصله برای هر بحران و خلاصه راهکار پیشنهادی مطالبه گردد (تین 247464).