• تولید ناخالص داخلی یا  GDPبراساس تعریف صندوق بین‌المللی پول (IMF): تولید ناخالص داخلی از پرکاربردترین و کلیدیترین شاخصها در علم اقتصاد است که به‌عنوان معیاری اصلی برای سنجش سلامت اقتصادی کشورها و حتی اقتصاد جهانی به‌کارمیرود.
  • این شاخص به‌طور مکرر در اخبار، گزارشهای دولتی و تحلیلها مورد استناد قرار میگیرد و رشد آن به ویژه در شرایط کنترل تورم معمولاً نشانگر وضعیت بهتر برای کارگران و کسب‌وکارهاست. براساس این نظر تعریف،GDP  ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در دورهای مشخص (مانند یک سال یا فصل) را اندازه‌گیری میکند.
  • نکته کلیدی در این تعریف، تأکید بر «کالاها و خدمات نهایی» که توسط مصرف‌کننده نهایی خریداری میشوند و «تولید در داخل مرزهای کشور» است. این شاخص علاوه بر تولیدات بازار، برخی تولیدات غیربازاری مانند آموزشی دولت را نیز شامل میشود، اما فعالیتهای اقتصادی غیررسمی و کارهای بدون مزد (خانگی) به‌دلیل دشواری در اندازه‌گیری دقیق، در محاسبه آن لحاظ ‌نمیشوند.
  • تفاوت مهم GDP با GNP (تولید ناخالص ملی) در این است که اولی بر اساس جغرافیا و دومی بر اساس مالکیت محاسبه میشود. برای مثال، خروجی یک کارخانه آلمانی در ایالات متحده، در GDP آمریکا ولی در GNP  آلمان محاسبه میگردد. همچنین اصطلاح «ناخالص» به این معناست که استهلاک سرمایه (فرسودگی ماشینآلات و ساختمان‌ها) در آن در نظر گرفته نمیشود. اقتصاددانان از سه منظر مختلف به محاسبه GDP میپردازند: 1) روش تولید که ارزش افزوده در هر مرحله از تولید را جمع میزند؛ 2) روش مخارج که مجموع ارزش خریدهای کاربران نهایی شامل مصرف خانوارها، سرمایهگذاری بنگاه‌ها، مخارج دولت و خالص صادرات است؛ و 3) روش درآمد که کل درآمدهای ایجاد شده از فرآیند تولید شامل دستمزدها و سود شرکتها را جمع میزنند. استاندارد بینالمللی این محاسبات نیز توسط نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول در سیستم حسابهای ملی تعیین شده است.
  • تمایز بین GDP اسمی و واقعی از اهمیت بالایی برخوردار است. GDP اسمی بر اساس قیمتهای جاری محاسبه میشود، درحالیکه GDP واقعی اثر افزایش قیمتها حذف میشود، بنابراین نشان میدهد افزایش ارزش تولید ناشی از تولید بیشتراست یا صرفاً تورم.
  • نرخ رشد GDP واقعی به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای سلامت اقتصاد کلان شناخته میشود که رشد قوی آن معمولاً با افزایش اشتغال و رونق اقتصادی همراه است. برای مقایسه GDP بین کشورهای مختلف با واحدهای پولی متفاوت، معمولاً ارزش آن به دلار آمریکا تبدیل میشود. این تبدیل به دو روش انجام میپذیرد: استفاده از نرخ ارز بازار که نرخ متداول مبادلات خارجی است، یا برابری قدرت خرید (PPP) که براساس مقدار پول موردنیاز برای خرید یک‌سبد کالای مشابه در دو کشور محاسبه میشود.
  • معمولاً برای کشورهای در حال توسعه، GDP  محاسبه شده با روش PPP بسیار بزرگتر است، زیرا قیمت کالاها و خدمات غیرقابل مبادله در این کشورها پایینتر است. با تمام اهمیت و کاربرد گسترده،GDP  یک شاخص کامل برای سنجش رفاه یا سطح کلی زندگی یک کشور نیست و محدودیتهای مهمی دارد. این شاخص توزیع ثروت را نشان نمیدهد، فعالیتهای غیربازاری را نادیده میگیرد، و هزینههای رشد اقتصادی مانند آسیبهای زیستمحیطی، کاهش اوقات فراغت ... را محاسبه نمیکند. به بیان دیگر  GDP کمیت تولید اقتصادی را میسنجد، اما کیفیت زندگی را اندازه نمیگیرد (ضریب جینی، نرخ بیکاری، هزینه جانبی، نرخ فقر).
  • به دلیل همین کاستی‌ها، نهادهایی مانند سازمان ملل شاخصهای جایگزین مانند شاخص توسعه انسانی (HDI) را معرفی کرده‌اند که عواملی مانند امید به زندگی، آموزش ... را نیز در نظر میگیرد. با این وجود، تولید ناخالص داخلی باوجود تمام محدودیتها، همچنان قدرتمندترین و پرکاربردترین ابزار برای اندازه‌گیری عملکرد کلی یک اقتصاد به شمار میرود (درکنار شاخصهای مکمل).
  • با توجه به تورم بالا، مشکلات اشتغال و افزایش تعداد دهک‌های مورد حمایت دولت و تاکیدات مکرر رهبر انقلاب بر حمایت از تولید، شایسته است نمایندگان محترم شاخصهای تکمیلی مانند ضریب جینی (0.35)، ضریب پوشش بیمه (76%)، فقر مطلق (0%) ... که در جدول 5 ماده 30 و رشد اشتغال که در جدول 1 ماده 2 (3.9% و سالی یک میلیون نفر) منظور شده، با افزودن مقدار شاخصه‍ا در ابتدای برنامه (مانند قانون مدیریت سوخت)، بررسی روند، بررسی تجربیات جهانی و ... بیشتر توجه نمایند.