• پروژه راه‌آهن ترانس‌سیبری، که با طولی حدود ۹۳۰۰ کیلومتر از مسکو تا ولادی‌وستوک امتداد می‌یابد، به عنوان یکی از عظیم‌ترین پروژه‌های عمرانی تاریخ روسیه تزاری، نه تنها نمادی از اراده امپراتوری برای کنترل قلمروی گسترده خود بود، بلکه عاملی کلیدی در تشدید بحران اقتصادی و نهایتاً سقوط نظام تزاری محسوب می‌شود. شرح مطلب: 1) انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی پشت پروژه: دولت تزاری، با انگیزه‌ای اساساً سیاسی و نظامی، دست به اجرای این پروژه زد. ترس از جدایی مناطق دوردست شرقی، به ویژه سیبری، و نیاز به تحکیم حاکمیت ملی و توانایی جابجایی سریع نیروهای نظامی در پهنه عظیم کشور، اصلی‌ترین محرک‌ها بودند. از نظر اقتصادی، اگرچه دسترسی به منابع غنی سیبری (مانند معادن و چوب) نیز مدنظر بود، اما این پروژه عمدتاً بر اساس یک ضرورت ژئوپلیتیک و نه یک توجیه اقتصادی قوی و فوری به پیش رفت. 2) چالش‌های ذاتی و هزینه‌های سرسام‌آور: روسیه برای اجرای این پروژه با موانع عظیمی روبرو بود، اقتصاد ضعیف، برخلاف کشورهای صنعتی غرب، اقتصاد روسیه عمدتاً کشاورزی، سنتی و شکننده بود. فقدان یک بخش سرمایه‌داری قدرتمند و بازار داخلی پویا، این سؤال را ایجاد می‌کرد که راه‌آهن در نهایت چه محموله‌ای را جابجا خواهد کرد. 3) هزینه مالی کمرشکن: برآوردهای سرگئی ویته، وزیر دارایی و مجری اصلی پروژه، هزینه آن را معادل بیش از ۵۲ میلیارد دلار امروزی نشان می‌دهد. این مبلغ در طول ۱۲ سال ساخت، حدود ۱۵ درصد از بودجه سالانه امپراتوری را به خود اختصاص می‌داد. برای تأمین این بودجه عظیم، دولت مجبور به افزایش شدید مالیات‌ها شد، فشاری که مستقیماً بر دوش کشاورزان و اقشار ضعیف جامعه افتاد. 4) مشکلات لجستیکی و نیروی کار: روسیه فاقد ظرفیت صنعتی برای تولید ریل و تجهیزات لازم بود و بخش عمده‌ای از این مصالح با هزینه گزاف از کشورهایی مانند انگلیس وارد شد. تأمین نیروی کار نیز به یک چالش تبدیل گشت. علاوه بر کارگران مهاجر، از تعداد زیادی از زندانیان و تبعیدیان به عنوان نیروی کار اجباری و رایگان استفاده شد. شرایط کاری در آب‌وهوای سخت سیبری بسیار مرگبار بود، به طوری که نرخ تلفات کارگران به بیش از ۲ درصد و نرخ حوادث به ۱۲ درصد می‌رسید. 5) تأثیرات فوری و تشدید بحران اقتصادی: پروژه راه‌آهن ترانس‌سیبری به جای آنکه یک موتور محرک اقتصادی باشد، به عاملی برای تخریب اقتصاد کشور تبدیل شد: الف) تحمیل فشار مالی بی‌سابقه: تزریق ۱۵% از بودجه سالانه کشور به یک پروژه غیرمولد در کوتاه‌مدت، نفس اقتصاد شکننده روسیه را گرفت. این سرمایه‌گذاری عظیم، منابع مالی را از سایر بخش‌های ضروری اقتصاد مانند توسعه کشاورزی یا صنایع سبک منحرف کرد. ب) افزایش فقر و نارضایتی عمومی: افزایش مالیات‌ها برای تأمین بودجه پروژه، به طور مستقیم معیشت مردم عادی را تحت تأثیر قرار داد و بر دامنه فقر و نارضایتی‌های اجتماعی افزود. ج) شکست در تحریک توسعه اقتصادی فوری: برخلاف تجربه آمریکا، این راه‌آهن نتوانست در کوتاه‌مدت مهاجرت گسترده و توسعه اقتصادی در سیبری را تحریک کند. مناطق اطراف خط آهن عمدتاً کم‌جمعیت و فاقد زیرساخت‌های لازم برای بهره‌برداری اقتصادی باقی ماندند. حتی پس از بهره‌برداری اولیه، مشکل نقصان فنی در دریاچه بایکال (که برای حدود ۱۷ سال دو بخش خط را از هم جدا می‌کرد) کارایی آن را به شدت کاهش داد، چنان‌که در جنگ روسیه و ژاپن (۵-۱۹۰۴) ناتوانی در انتقال سریع نیرو و تجهیزات به جبهه شرق، یکی از عوامل شکست روسیه شد.
  • نتیجه: از بین بردن ثبات و زمینه‌سازی انقلاب: در نهایت، راه‌آهن ترانس‌سیبری نمادی از توسعه آمرانه و بدون ملاحظه اقتصادی در یک نظام استبدادی شد. این پروژه عظیم، که برای نجات امپراتوری طراحی شده بود، با تحت فشار قرار دادن شدید اقتصاد ملی و گسترش نارضایتی‌های عمومی، به یکی از عوامل اصلی بی‌ثباتی سیاسی و تشدید بحران اقتصادی تبدیل گشت. فشارهای مالی و اجتماعی ناشی از آن، بنیادهای نظام تزاری را سست کرد و در نهایت، تنها یک سال پس از تکمیل نهایی خط در سال ۱۹۱۶، سقوط نظام تزاری در انقلاب ۱۹۱۷ رقم خورد. بنابراین، راه‌آهن ترانس‌سیبری نمونه‌ای بارز از این واقعیت است که یک فناوری یکسان (راه‌آهن) در بسترهای سیاسی-اقتصادی مختلف می‌تواند نتایج کاملاً متضادی داشته باشد: در آمریکا موتور محرک رشد اقتصادی، اجتماعی و فناوری بی‌سابقه و در روسیه، عاملی برای تشدید بحران و فروپاشی سیاسی.