چرخه PDM یا برنامهریزی، اجرا، اصلاح (Plan, Do, Modify) یکی از الگوهای چابک برای بهبود مستمر (بهبود پیوسته، تین 292879) است که میتوان گفت نسخه سادهشده و عملیتر چرخه کلاسیک دمینگ (PDCA) بهشمار میرود. این چرخه با هدف سرعت، شفافیت و یادگیری سریع طراحی شده است و در مدیریت، مهندسی، عملیات، بهرهوری و کیفیت کاربرد فراوان دارد.
در این چرخه که در کتاب نقشه راه بلوغ با عنوان بهبود پیوسته تشریح شده سه رکن اصلی مورد نظر بوده است (نرمافزار، سختافزار و راهافزار) که راهافزار نقش فیدبک را در یک مدار کنترلی مدار بسته دارد و سبب بهبود پیوسته (مستمر) میگردد.
- مرحله نخست،Plan یا برنامهریزی است؛ در این مرحله مسئله تعریف میشود، هدف شفاف و قابل اندازهگیری تعیین میگردد، شاخصهای سنجش و معیارهای موفقیت مشخص میشوند و مسیر اقدام طراحی میشود. برنامهریزی در PDM علاوه بر رویکرد معمول سنگین و طولانی، میتواند کوتاه، چابک و متمرکز بر عمل باشد. خروجی این مرحله شامل هدف شفاف، برنامه اجرایی مختصر، تعیین منابع و مسئولیتها و شناسایی ریسکها و فرضیات است. یکی از اهداف این است که برنامه بهقدری عملی و ساده باشد که سریع وارد مرحله بعد گردد و قابل اصلاح مکرر باشد، این قابلیت اعتماد بنفس مجریان را با مشاهده نتایج خواهد افزود.
- مرحله دوم،Do یا اجراست؛ در این مرحله برنامهها در مقیاس کنترلشده پیاده میشوند. تیم، اقدامات برنامهریزیشده را انجام میدهد و همزمان دادههای واقعی، نتایج اجرایی و مشکلات، بهصورت دقیق اما چابک ثبت میشود. اهمیت اجرای مرحله Do در چرخه PDM این است که هدف آن رسیدن به کمال نیست، بلکه تولید تجربه واقعی برای اصلاح سریع است؛ رویکردی شبیه «سریع بساز، سریع بیازما» در روشهای چابک. اجرای مرحله Do بیشتر یک آزمایش کنترلشده است تا یک اقدام سنگینونهایی. 3) مرحله سوم،Modify یا اصلاح، نقطه تمایز ظاهری PDM با PDCA است. در PDCA دو مرحله جداگانه «بررسی» و «اقدام اصلاحی» وجود دارد، اما در PDM این دو با هم ادغام میشوند. در مرحله Modify دادههای مرحله اجرا تحلیل میشوند، فاصله بین هدف و نتیجه واقعی اندازهگیری میشود، ریشه مشکلات شناسایی میگردد و فرصتهای بهبود مشخص میشود. سپس اصلاحات لازم در برنامه، روند یا حتی در خود اجرای کار انجام میشود. این اصلاح، بهطور طبیعی چرخه را به مرحله Plan بازمیگرداند، اما اینبار برنامه جدید بر اساس یادگیری واقعی شکل گرفته است و یک حلقه بهبود تکمیل میشود.
در نتیجه چرخه PDM مانند هر چرخه یادگیری مؤثر (بویژه PDCA)، بهصورت بازگشتی و تکرارشونده عمل میکند و با هر بار تکرار، دقت، کیفیت و بهرهوری افزایش مییابد. با وجود شباهت این دو روش و تفاوت تفسیری، PDMبا منطق کتاب نقشه راه بلوغ تنها سه مرحله دارد که دو مرحله اول دقیقا مشابه PDCA و مرحله سوم از ترکیب دو مرحله پایانی C و A (با M) است.
- این چرخه و دیگر چرخههای کتاب نقشه راه بلوغ از یک مشاهده صنعتی و فناوری در سال 1365 استنباط شده که مبنای شکلگیری چرخه (علم، عمل و تجربه) گردید با این شرح که علم مقدمه عمل و مشاهده نتایج عمل مولد تجربه است و همین تجربه میتواند به تعمیق و درک بهتر علم گردد. در چرخه فناوری (طراحی، تولید و ارتقاء) یا چرخه خدمات (انتخاب، بهرهبرداری و نگهداری) هم این ویژگی نهفته است و بخش سوم در همه آنها نقش بازخورد (راهافزار) را دارد و سبب بهبود پیوسته میگردد.
- با بررسی دقیقتر و عمیقتر روند بهبود و ارتقاء فناوری ماشینآلات زیرکوبی خطوط ریلی از 1955 تا 1990 میتوان 3 رمز اصلی را استخراج نمود: 1) طراحی اولیه بهعنوان نرمافزار، 2) ساخت بهعنوان سختافزار، 3) ارتقاء مبتنی بر آسیبشناسی و تحلیل خرابیها بهعنوان راهافزار. توجه به این 3 رمز در بخشهای دیگر صنعت ریلی و دیگر صنایع مانند خودرو، توربینهای برق ... (و نیز خدمات) میتواند ضعفها را کاهش و قوتها را افزایش دهد و جایگاه ایران را در توسعه فناوریها به سطح جهانی و بلکه بالاتر برساند.
- چرخه اولویتبندی، سرمایهگذاری و بهرهوری (بازخورد) و چرخه پرسش، آزمایش و سنجش (بازخورد) هم نمونههای دیگر چرخههای بلوغ هستند که درک منطق و اصول توجه عمیق به آنها علاوه بر ایجاد یک بینش و بصیرت قوی نسبت به علم و فناوری، در سایر زمینهها مانند اقتصاد، علوم اجتماعی، روانشناسی و علومزیستی و حتی حکمرانی هم بلوغ را درپی خواهد داشت.